به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، بهار سال 1392، طی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، کمی بیش از نیمی از مردم به دولتی رای دادند که تحریم ها را عامل اصلی مشکلات کشور می دانست و متعهد شده بود با از بین بردن تحریم ها وضعیت اقتصادی مردم را بهبود بخشد. رهبر معظم انقلاب، انتخاب ملت را محترم شمرده و با تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای روحانی ایشان را به مدت چهارسال بر مسند ریاست بر قوه ی مجریه نشاند.
با مرور دو سالی که از آن تاریخ می گذرد، به وضوح مشخص است با وجود حمایت همه جانبه ی رهبری نظام از دولت، اما روشی که دولت محترم به منظور حل مشکلات در پیش گرفته است تماما مطلوب رهبری نیست. این امر که بارها در سخنرانی های مختلف ایشان نمودهایی داشته است از چشم تیزبین تحلیلگران غربی دور نمانده و آنان همواره نگران این مسئله بوده اند که رهبر با خطوط قرمزی که برای مذاکرات تعیین می کنند امتیازاتی که از توافقات هسته ای نصیب امریکا می شود را محدود نمایند.
بیانات دیشب ایشان (سه شنبه، 2 تیر)، این نگرانی را در تحلیلگران و مقامات غربی خصوصا امریکایی به اوج رسانده است زیرا تا رسیدن به توافق نهایی کمتر از یک هفته زمان باقی است.
نیویورک تایمز نگرانی خویش را اینگونه نشان داد: ”اگرچه به نظر می رسید سخنان رهبر ایران برای آرام کردن مخالفین تندرو و افراطی دولت بیان شده باشد، اما درواقع این اظهارات باعث می شود انعطاف پذیری ایران در مذاکرات کمتر شده و دست و پای وزیر امور خارجه ی ایران بسته تر شود!"
نیویورک تایمز، تاکید بر خطوط قرمز ایران اسلامی توسط ایشان در واپسین روزهای مانده به امضای توافق نهایی را، هوشمندی و فراستی دانست که جو را به نفع ایران تغییر می دهد و نوشت:”رهبر ایران با دقت خاص خود، تاکید همه جانبه بر مواضع خویش را به روزهایی موکول کرد که برگشت از آنان برای تیم مذاکره کننده امکان پذیر نباشد. مذاکره کنندگان ایرانی دیگر فرصتی برای چانه زنی ندارند و نمی توانند از خطوط قرمز تعریف شده توسط عالی ترین مقام ایران منحرف شوند!"
یو اس ای تودی نیز در این خصوص با تکیه بر تاثیر سخنان دیشب رهبر معظم انقلاب نوشت: ”اگرچه رهبر ایران بازرسی ها [ی سرزده از مکان های غیرهسته ای] را رد کرده است اما در هر صورت ایران در ماه آوریل متعهد شده به این بازرسی ها تن می دهد و نمی تواند از تعهد خود سر باز بزند! همچنین جان کری در سخنانی اظهار داشته بود در هر حال تحریم ها به صورت تدریجی برداشته خواهند شد!"
این اظهارات که نشان از عصبانیت امریکایی ها دارند در تمامی سطوح سیاسی امریکا ادامه دارند. آرون دیوید میلر مذاکره کنندهی سابق امریکا در توییتر خود نوشت: ”با وجود اظهارات رهبر ایران در آستانه ی رسیدن به توافق که قید و بندهای محکمی را به شروط مذاکرات زده است چطور هنوز هم برخی ها از رسیدن به توافق در روزهای آینده می گویند! این امر دور از ذهن است!"
لس آنجلس تایمز پا را از این هم فراتر نهاد و رسما گفتگوها را عقیم عنوان کرد. دیوید پرل تحلیلگر لس آنجس تایمز در این خصوص نوشت: ”اگرچه دولت فعلی ایران با شعار گفتگو با امریکا و رسیدن به توافق هسته ای بر سر کار آمد اما نباید فراموش کرد دست و پای این دولت از قید و بندهای حکومت تندروی ایران رها نیست. بسیاری از منتقدین اسرائیلی و سعودی مذاکرات معتقدند به جای اتلاف وقت بر سر گفتگوها، باید به فکر تغییر رژیم در ایران بود. مشکل ما با رژیم ایران است!"
تحولات جدید یمن پس از تلاش عربستان برای تجزیه این کشور شکل گرفت و روند تحلیل رفتن شرکای سعودی (اعم از القاعده، قبایلی از برخی مناطق مانند الاحمر، طرفداران منصور هادی) که امکان غلبه بر جریان انصار الله و کمیتههای مردمی را نداشتند، تداعی کننده حملات رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه است؛ حملاتی که این بار نمونه آن را آل سعود طراحی می کند.
اگر چه شباهتهای زیادی بین آلسعود و صهیونیسم وجود دارد، اما جنایت و نسلکشی آشکاری که در مقابل افکار عمومی جهانی انجام میشود، تأملبرانگیز است. شاید دلیل این نسلکشی گسترده را بتوان در اهمیت و ابعاد وسیع پیامدهای تغییر در معادله قدرت در یمن در عرصه منطقهای دانست.
آنچه میتواند آلسعود را تحت فشار جدی قرار دهد، این است که پدیدهای بهنام جنایت و نسلکشی و جنایت علیه بشریت در ابعاد حقوقی رسانهای، موجی از افشاگری را علیه این کشور شکل دهد
به هر حال، اگر چه سعودیها به هر قیمتی به دنبال یک پیروزی بزرگ نظامی در یمن هستند؛ اما برای کسب این پیروزی حاضر نیستند هزینه انسانی بپردازند و بهموازات این مفهوم، با رشوههای کلان، به یک بلوک و ائتلاف حمایتی نیاز دارند. سعودیها با اینکه در جلب حمایت نظامی برای حمله زمینی تا بهحال توفیق قابل اتکایی نداشتهاند؛ اما برای حفظ چند کشور (پاکستان، مصر، سودان و ترکیه) در کنار خود ناامید نمیشوند و اگر در بعد نظامی به خواسته حداکثری نرسیدند، به مطالبات حداقلی نظامی یا همراه کردن آن ها در بعد سیاسی اصرار خواهند ورزید. آمریکا و غرب فرصت جدیدی کسب کردهاند تا با بهره از فروش تسلیحات، در کنار تشویق دوقطبی کردن منطقه (عرب ـ عجم و یا سنی ـ شیعه و…)، امکان حفظ منافع راهبردی استعماری خود را تضمین کنند، اما بهنظر میرسد در وضعیت فعلی، آمریکا و غرب بیش از یک سطح معین از تنش و درگیری و مدیریت آن، آمادگی پذیرش یک آتشافروزی گسترشیافته را نداشته باشند.
اگر ارزیابی و راهبرد رهبری را دستورالعمل رویکردهای اصلی خود قرار دهیم، راهبردهای زیر باید بهعنوان فوریت و ارجحیت و اولویت اصلی در دستور کار قرار گیرد.
1ـ توسعه و تقویت زیرساختها
روند بمبارانها و حملات هوایی به مردم یمن آسیبهای جدی انسانی وارد کرد. همچنین، با نابود کردن زیرساختهای اصلی و اولیه، مانند آب، برق، ارتباطات، خدمات اصلی و اولیه یا نیازمندیهای اساسی مانند غذا، خوراک، دارو و… شرایط جنگی و کشته و زخمی شدن مردم را با رنج وسیعتری به مردم تحمیل میکند؛ لذا به ارزیابی، برنامهریزی و تأمین خدمات انسانی باید بهعنوان عرصهای توجه شود که قادر است دوره پایداری مردم را در مقابل تجاوز استحکام بخشد.
2ـ پاکسازی نظامی توسط انصارالله
نیروهای انصارالله باید پاکسازی کلیه استانها و سرکوب القاعده، جریانهای تکفیری و طرفداران عربستان را با سرعت انجام دهد و محیط داخلی یمن، از ظرفیتهای مرتبط با عربستان تهی شود؛ زیرا اگر برخی کشورهای عربی حمایتهای بیشتری از آلسعود کنند و آلسعود با بهرهمندی از این حمایتها و با استفاده از تروریستهای اجارهای و نیروی زمینی خود برای حمله زمینی وسوسه شود و با طرفداران خود در داخل یمن پیوند بخورد، آنگاه وضعیت جدید را بهعنوان جنگ داخلی معرفی خواهد کرد و مدل سوریه را با وسعت بیشتری در یمن به اجرا میگذارد.
3ـ تقویت بنیه نظامی انصارالله
بدیهی است که آلسعود و شرکای منطقهای و بینالمللی آن، همه تلاش خود را برای محدود کردن توان انصارالله و کمیتههای مردمی بهکار خواهند گرفت و همانند قطعنامه شورای امنیت ـ که با پیشنهاد شورای همکاری خلیجفارس در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید ـ همه تدابیر و اقدامات تضعیف نظامی را علیه انصارالله و مردم یمن اجرا خواهند کرد. یک نگاه بلندمدت و با اقدامات فوری در تقویت بنیه نظامی و پایداری انصارالله و کمیته مردمی ضروری است و در کنار آن باید که قابلیت تولید واکنش مؤثر یا شوک بهسمت سعودی و همپیمانان آن در این جنگ تحمیلی توسط انصارالله و کمیتههای مردمی فراهم شود. موشکهای لازم و با بُرد مؤثر که بتوانند در یک شعاع 300 کیلومتری وارد عمل شوند یا پهپادهای شناسایی و هجومی و امکانات ارتباطی که بهطور مستمر، تهدیدی برای آلسعود را در دسترس داشته باشند.
پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: صحنه منطقه همچنان درگیر منازعات خشونت آمیزی است که از سوی بازیگران دیکتاتور و سلطه جوی منطقه طراحی شده با هدف غلبه بر خواست مردم و مقابله با رویکرد مردم سالارانه دینی ایران در منطقه، دنبال می شود. در همین حال گفتگوهای هسته ای ایران نیز با وجود چالش ها ادامه دارد و آمریکا همچنان موضوع بازرسی از مراکز نظامی ایران را مطرح می کند.
خبرنگار گروه بین الملل بصیرت درباره این مسائل راهبردی پیش روی ایران و منطقه با دکتر پیروز مجتهدزاده، استاد استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک، گفتگوی مفصلی را انجام داده که در ادامه می آید:
بصیرت: با توجه به گسترش درگیری ها در خاورمیانه، راهبرد آمریکایی ها تا چه اندازه با نظریه آشوب خلاق مطابقت دارد؟
دکتر مجتهدزاده: اگر منظور از آشوب خلاق، ایجاد هرج مرج در منطقه خاورمیانه است که ا��بته یک پدیده به حساب می آید. مدت این پدیده زیاد است که ما با آن سروکار داریم. پدیدآورنده این نظریه، رژیم صهیونیستی است و تاریخ این وضعیت به تاریخ جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران بر می گردد. در این زمینه جنگ تحمیلی را رژیم صهیونیستی شروع کرد. رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از بعضی شعارهای انقلابی شروع به دردسرآفرینی خارجی برای ایران کرد. در این رابطه از شعار صدور انقلاب سوء استفاده شد، در حالی که با این شعار کسی نمی توانست تحریکات خارجی انجام دهد. ما شاهد این بودیم که رژیم صهیونیستی باعث تحریک صدام حسین در تحمیل هشت سال جنگ و اسلام ستیزی بود.
در حقیقت تحریک های رژیم صهیونیستی علیه ایران به زمان قبل از انقلاب بر می گردد. این موضوع به هنگامی بر می گردد که ایران از یک طرف شروع به تأسیس صنعت هسته ای کرد و از طرف دیگر در شط العرب با رژیم بعثی عراق کنار آمد و حق و حقوق ایران از رژیم بعثی را گرفت و دشمنی از بین رفت در این زمینه رژیم صهیونیستی رسما و مستقیما به عراقی ها اعتراض کرد. رژیم صهیونیستی هیچ وقت دست از سر این تحریم ها، آشوب ها و تحریک های سیاسی علیه ایران بر نداشت و در قدم بعدی دیدیم رژیم صهیونیستی چگونه صدام حسین را فریب دادند و روانه کویت کردند و حتی ایالات متحده آمریکا را برای اشغال عراق فریب دادند و آن ها را به آنجا روانه کردند.
برای همه جهان ر��شن است که درگیرهای ایالات متحده آمریکا در آشوب های خاورمیانه زیر سر رژیم صهیونیستی بوده است. در دوران جدید، ما شاهد این هستیم که حرکت های ایران هراسی، جنبه استراتژیکی پیدا کرده است و تاریخ آن به تحریک های کشورهای عربی همسایه ایران از طرف رژیم صهیونیستی می رسد. بر اساس این گمان که ایران می خواهد جهان شیعه را بر جهان سنی ارجحیت بدهد و مسلط کند. تحریک های موجود در سال های 2004 و 2006 منجر به صدور یک بیانیه شفاهی از طرف نخست وزیر رژیم صهیونیستی، اولمرت، پادشاه اردن و عموی پادشاه اردن، از دور و نزدیک حسنی مبارک در مصر شد که هلال شیعه را مطرح کرند و منظور از این هلال شیعی تهمتی از طرف آن ها بود با این مضمون که ایران می خواهد با استفاده از جمعیت های شیعی در بحرین، بین النهرین، سوریه و لبنان، جهان شیعه را بر جهان سنی مسلط بسازد. در آن زمان زیاد توجهی به این تحرکات نشد. ولی در سال 2006 رسما این قضیه اعلام شد و عربستان سعودی تبدیل به یکی از همراهان رژیم صهیونیستی شد و امروز می بینیم که عربستان سعودی به بزرگترین فرمانبردار رژیم صهیونیستی در ایجاد آشوب در منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.
عربستان سعودی از مدت ها قبل به کمک CIA آمریکا، تشکیل مدرسه های وهابی گری، سلفی گری و تفکیری گری و بعدها طالبان، القاعده و داعش را در پاکستان به کمک دولت پاکستان و مرکز اطلاعات ارتش پاکستان این مدرسه ها را درست کردند. فارغ التحصیلان این مدارس گروه های مبارز اسلام گرای وهابی تُند هستند که باعث به وجود آوردن تروریسم در منطقه شد. امروز شاهد این هستیم که این گروه ها در حرکات اولیه افغانستان و حتی پاکستان چه کردند. در این زمینه، همزمان رژیم صهیونیستی، آمریکا را تحریک کرده بود که عراق را اشغال کند. آمریکا به بهانه دموکراسی به عراق رفته بود که دموکراسی در عراق به وجود بیاورد. در این قضیه تاکتیک های رژیم صهیونیستی برای آمریکایی سودآور نبود. به سود نبودن، بهانه ایی دیگری شد که محصولات مدرسه های وهابی گری و ... به عنوان داعش به غرب ایران تسری داده شوند و این موضوع برای برچیده شدن حکومت اکثریت در عراق و بشاراسد در سوریه طراحی شد. همان طور که می دانید رژیم صهیونیستی، حکومت بشار اسد را به عنوان یک حکومت شیعی متهم می کند، در حالی که عده ای از سران حکومت سوریه، علوی هستند که آن ها در این قضیه با همدیگر فرق می کنند و کشور سوریه را نمی شود به عنوان کشور شیعه اعلام کرد.
در حال حاضر می بینیم که ایالات متحده آمریکا آهسته آهسته دارد پی می برد که چه به روز خودش آورده است به همین دلیل خطوط درگیری های راهبردی و استراتژیکی را از رژیم صهیونیستی دارد جدا می کند. درگیری ها به خصوص در سطح رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی خیلی بالا کشید و حتی آن ها مطلقا ضد همدیگر صحبت می کنند و امروز این موضوع را به آرامی به دنیا نشان می دهند که متوجه خطای خودشان شده اند و به صورت آهسته آهسته می خواهند پای خودشان را از این مهلکه بیرون بکشند.
بصیرت: بر فرض این که آمریکا و عربستان خواهان از بین بردن داعش باشند، آینده این جریان چگونه خواهد بود؟
دکتر مجتهدزاده: عربستان به هیچ وجه خواهان از بین بردن داعش نیست، فقط در این زمینه احساس خطر می کند. داعش فرزند عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی است. مادر زاینده داعش نمی تواند قصد نابود کردن آن را داشته باشد. عربستان سعودی همچنان از این وحشت عظیم ضداسلامی بهره برداری ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی علیه ایران می کند و در این تعصب آن چنان غرق نادانی شده است که متوجه نیست چه بلایی را سر خودش می آورد. برخی افراد در عربستان سعودی یواش یواش چشم خود را باز می کنند و توجه می کنند که داعش می تواند خطری برای خود آل سعود باشد. مبارزه علیه داعش توسط ایالات متحده آمریکا از ابتدا تعارفاتی بوده است. صداقت و واقعیت را من ندیدم، برای این که از ابتدا ایالات متحده آمریکا آمد یک ائتلاف 30 کشوری بر علیه داعش اعلام کرد که 20 کشور دعوت شده به ائتلاف، طرفدار و کمک کننده داعش هستند که این بی صداقتی و تزلزل بر اندیشه های آمریکایی را در مقابل داعش نشان می دهد و از همه بدتر در اعلامیه ای که ابتدا صادر شد ایالات متحده آمریکا گفت از طریق هوا می خواهد با داعش مبارزه کند، ولی به مخالفان بشاراسد در سوریه اسلحه رسانی خواهد کرد. این یک ادعای حیرت انگیز و متناقضی بود که فقط می توانست باعث خنده شود برای این که مخالفان بشاراسد کسانی هستند که شرایط را برای ورود داعش هموار کردند، اسلحه ای که به مخالفان بشاراسد داده می شود خود به خود تحویل داعش می شود و این تناقض و دروغ گفتن ها از ابتدا آشکار بود. در حال حاضر ایالات متحده آمریکا مسئله ائتلاف 30 کشور را فراموش کرده و حتی اسم آن را را نمی برد و به زبان می گوید تنها کشوری که در مقابل داعش واقعا دارد زحمت می کشد ایران است به همین دلیل تغییرات زیادی را نسبت به سیاست های خودش به ایران داده است.
بصیرت: در صحنه واقعی داعش تا چه اندازه توان استقامت و ادامه حیات را خواهد داشت؟
دکتر مجتهدزاده: داعش هنوز خیلی زیاد توان دارد و من هشدار می دهم که داعش را شوخی فرض نکنید، داعش یک خطر واقعی است، منتهی از نظر فلسفی، داعش روزی نابود خواهد شد که موفق شود. برای این دلیل ژئوپلیتیکی و جغرافیای سیاسی فراوانی دارم. ابتدا این که از جهتی نباید داعش را زیاد دست کم بگیریم. ببنید داعش می تواند در عراق پس از آن همه شکست یک دفعه سر در بیاورد معنی آن این است که منابع پشتیبانی دهنده مالی، سیاسی، استراتژیک و تسلیحاتی آن همچنان برقرار است این منابع را می دانیم از آل سعود است. در حالی که آل سعود منابع را در اختیار داعش قرار می دهد، نمی تواند در همان حال با داعش مبارزه کند این موضوع بیشتر جنبه شوخی نسبت به واقعیت به خود می گیرد. از طرفی همان طور که عرض کردم روز موفقیت داعش، روز مرگ آن است. داعش می خواهد در عراق و شام خلافت اسلامی را تجدید حیات کند. خلافت اسلامی 1300 سال پیش از بنی امیه در شام و بنی عباس در بغداد تشکیل شده بود. بنی امیه و بنی عباس از شبه جزیره عرب آمدند، نه این که از شبه قاره هند آمده باشند، یعنی بنی امیه و بنی عباس در عراق و شام بومی بودند، در حالی که امروز ما با یک حرکت حیرت انگیز سروکار داریم، یعنی عده ای ماجراجوی اجیر شده از شبه جزیره هند به اضافه تعدادی از پاکستانی های موجود در انگلیس، آلمان، فرانسه که افراد بیکاری هستند، بلند شدند و می خواهند خلافت اموی و بنی عباس را در شام و عراق تجدید کنند. در این زمینه هرگز ملت سوریه و عراق این مسائل را نخواهد پذیرفت. دو ملتی که تاریخ و هویت دارند، اگر امروز شکست بخورند و یک حکومت از شبه قاره هند به آنجا وصله شود، آن ها مطلقا تحمل نخواهند کرد. اگر این حکومت ها به وجود بیایند بومی و اصیل نخواهند بود و وصله ناجور بلافاصله باز خواهد شد، یعنی وقتی موفق شوند ناگزیر مردم منطقه علیه آن ها شروع به مبارزه خواهند کرد. ما باید تاریخ، گرایش های اسلامی و ضداسلامی که چطور پیاده می شود را بایستی با دقت زیادی بررسی کنیم و بدانیم که محرک اصلی، رژیم صهیونیستی است. در مجموع وقتی ما این عوامل را کنار هم بگذاریم به این نتیجه می رسیم که هنوز داعش خطرناک است
در این صورت من فکر می کنم که در مقابل جسارت های اخیر داعش ما باید تمهیدات استراتژیکی دیگری را نیز در نظر بگیریم. به نظر بنده ما باید با دولت های منطقه وارد یک سلسله قول و قرارهای جدید به طور قانونی کنیم که چگونه می توانیم نقشه موثرتری را در مبارزه و ریشه کن کردن داعش داشته باشیم.
بصیرت: در زمینه مذاکرات هسته ای اصرار غربی ها بر بازرسی از مراکز نظامی ایران را چگونه تحلیل می کنید؟
دکتر مجتهدزاده: آژانس بین المللی انرژی هسته ای تحت تحریک های رژیم صهیونیستی و آمریکایی هاست. گزارش هایی که از بازرسی های آژانس در 10 الی 15 سال گذشته صادر شده می گوید ما سندی پیدا نکردیم که ایران بخواهد استفاده استراتژیک از صنعت اصلی خودش بکند. در تمام این گزارشات آژانس تحت تحریک هایی که اشاره کردم می گوید که شک داریم فلان جا چیزی باشد، دولت ایران اطلاعات لازم را در این زمینه نمی دهد، این ها چیزهایی است که رژیم صهیونیستی می خواهد بشنود و آژانس گزارش های لازم را می دهد.
این جا صحبت از این است که آن ها می خواهند در محوطه نظامی یکی دو تا جا رو بازدید کنند که ما صنعت هسته ایی داریم، ولی استنباط ما این است که آن ها می خواهند از محدوده محوطه نظامی ما تجسس و جاسوسی کنند. البته از نظر قانونی حق دا��یم جلوی آن ها بایستیم. این حق ما است جلوی آن ها را بگیریم. طرف دیگر این قضیه این است که ما چیزی را قبول نمی کنیم از این جهت که قوانین بین المللی این حق را به ما می دهند. دو سال پیش آژانس بین المللی انرژی هسته ای خواست بعضی از مواضع هسته ای بریتانیا را در مراکز نظامی بازدید کند که دولت بریتانیا رسما گفت اجازه نمی دهم. این حق هر دولتی است که این کار را کند./
با تشکر از جناب آقای مجتهدزاده که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.